شاید یکی از مطالبی که مدام با آن دست و پنجه نرم کرده باشیم همین خشم است.
خشم یکی از هیجانات و احساسات آدمی به شمار میرود. این احساس توسط محرک ها در فرد فعال میشود. در حقیقت میتوان گفت که خشم نشانه ایست که به ما نشان دهد چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
خشم یکی از هیجانات اصلی انسان است که زیر شاخه های مختلفی مانند دشمنی، تند خویی، آشفتگی و ... دارد.
بقای ما انسان ها در روزگاران قدیم به خشم ما بستگی داشت و انسان برای مراقبت از خود، میبایست خشم خود را بروز دهد. زمانی که کسی به غار او وارد میشد یا حیوانات وحشی به او حمله ور میشدند. خشمی که ما امروز تجربه میکنیم 2.5 میلیون سال در حال تکامل بوده است و این عدد بزرگی به حساب می آید.
پیش تر در مورد حذف عادات سخن گفتیم و اکنون بهتر است در مورد خشم صحبت کنیم. خشمی که ما را زنده نگه میدارد ولی اگر از حد بگذرد حتی جانمان را ب خطر می اندازد.
در بین تمامی احساسات انسانی یکی از پر دردسر ترین احساسات همین خشم است. چرا که در صورت عدم کنترل به اتفاقات ناگواری می انجامد.
چگونه یک عادت بسازیم و یا حذف کنیم؟
اگر عادات ما به ما کمک میکنند تا پیشرفت کنیم پس عادات خوبی هستند و باید تقویت شوند و اگر چنین عاداتی نداریم باید آن ها را بسازیم.
اگر عاداتی داریم که مخرب هستند باید آن ها را حذف کنیم.🚫
با توجه به اینکه عادت چیزی است که با ناخودآگاه ما مرتبط است ما هم باید بتوانیم به زبان خودش با او صحبت کنیم.
در ابتدا حذف عادت های مخرب را خواهیم گفت. برای اینکه متوجه شوید کدام از عادات شما مخرب است و به شما لطمه میزنند باید آن را شناسایی کنیم. شناسایی عادات کار بسیار راحتی است. کافی است به مدت یک هفته کارهای روزمره خود را یادداشت کنید.
برای مثال: چای خوردن، مسواک زدن، چک کردن ایمیل ها، استراحت، صحبت با خانواده، سیگار کشیدن، آب دادن به گل ها و ... .
خوب حالا خیلی راحت میتوان آن را دید. کاری که به شما ضربه میزند (کوتاه مدت و بلند مدت) باید حذف شود. ما به این عادات میگوییم عادات مخرب. این روزمرگی ها طی زمان بسیاری از فرصت های ما را از بین میبرند و به ضربه های بزرگی میزنند. شاید در مقیاس کوچک به چشم نیاید ولی در مقیاس بزرگ ضربه بزرگی میزنند.
یک شرکت هواپیمایی آمریکایی فقط با حذف یک زیتون از غذای مسافران توانست در یک سال 4 میلیون دلار صرفه جویی کند.
بدون اغراق حذف کردن عادات مخرب کمی سخت است و باید درد و رنج آن را تحمل کنید.
✅حذف کردن عادات در 5 مرحله اتفاق می افتد. این 5 مرحله شاید ساده به نظر بیاید ولی به همین سادگی میشود یک عادت بد را حذف نمود. این 5 مرحله عبارتند از:
1️⃣مخفی کردن سرنخ ها
2️⃣دشوار کردن عادات
3️⃣رنج آور کردن عادات
4️⃣تعهد به تصمیم درست
5️⃣پاداش برای انجام درست کار
✅ در کنار حذف عادات مخرب در زندگی باید یک راه برای ساخت عادت هم وجود داشته باشد. اگر این پنج مرحله را برعکس کنیم 4 مرحله دیگر به وجود می آید که برای ساخت عادت به کار میرود.
این 4 مرحله به ما کمک میکند تا عادات مثبت را در زندگی خود ایجاد کنیم.
4 مرحله در پادکست هم گفته شد که بعد از این پست آپلود میشود.
مراحل ساخت یک عادت:
1️⃣ آشکار کردن سرنخ ها
2️⃣ ساده و راحت جلوه دادن عادت
3️⃣ لذت بخش جلوه دادن عادت
4️⃣ عادت عاملی باشد برای حال خوب ما
✅ این 4 مرحله به ما کمک میکند تا در زمان نسبتا کوتاهی یک عادت را به طور دائمی در زندگی بسازیم. البته در کنار همه این مطالب باید بگویم که حذف عادت و ساخت یک عادت به مداومت و سخت کوشی نیاز دارد. این که این روش سریع ترین روش است شکی نیست اما این به این معنا نیست که آسان است.
حذف یا ساخت یک عادت بسیار سخت و دشوار است ولی با مداومت و سخت کوشی و تمرین زیاد میتوانیم کمی زندگی خود را در دست خود بگیریم.
منبع: موسسه آموزشی ویدا
شاید این موقعیت برای شما هم اتفاق افتاده باشد. ناگهان، همه چیز از دسترس شما خارج شده و از مسیر خارج شده اید. در این مواقع چه میکنید؟ آیا شما موقعیت ها را رها میکنید و به آن بی توجهی می کنید؟ مطمئنا این کار را نمی کنید و سعی می کنید به مسیر اصلی برگردید.
هر چیزی اصول و قوانین خودش را دارد و ما باید هر چیزی را طبق اصول خود انجام دهیم. بازگشت و یا به عبارتی توبه ۵ مرحله اساسی دارد که با هم به تحلیل آنها می پردازیم. این مراحل را به دقت و به ترتیب باید انجام دهیم.
استغفار یعنی با حالت زبانی به خود بگوییم که کار اشتباهی انجام داده ایم و باید آن را جبران کنیم. زمانی که مسیر اشتباهی انجام می دهیم و یا گناهی مرتکب می شویم، احساس گناه به سراغ ما می آید. البته ما باید از این احساس گناه به خوبی استفاده کنیم. اگر آن را رها کنیم به شرم دائمی و اضطراب و یا افسردگی تبدیل می شود. در این مواقع باید مواظب باشیم با خود زیاد بد رفتاری نکنیم و خود را بیش از حد سرزنش نکنیم.
مرحله بعدی یک حالت ذهنی به نام ندامت است. این اتفاق زمانی در ما رخ می دهد که ما متوجه اشتباه خود باشیم. اگر ما کارهای اشتباه خود را درست بپنداریم، هیچ گاه نمیتوانیم پشیمان شویم و از آن احساس بدی نخواهیم داشت. در واقع نفس لوامه در این مرحله کار خود را انجام میدهد. وقتی ما از کار خود پشیمان شده باشیم مرحله دوم را به خوبی انجام داده ایم.
ترک گناه فقط به یک شیوه اتفاق می افتد. اگر آن عمل در ذهن ما رنج آور باشد. زمانی که گناه و اشتباه در ذهن ما به شکل یک لذت ثبت شده باشد، ترک گناه غیر ممکن است. اراده در برابر ناخودآگاه هیچ قدرتی ندارد. اگر در ناخودآگاه ما کاری لذت بخش باشد، ترک آن تقریبا غیر ممکن است. در اینجا اهرم رنج و لذت به کمک ما می آید.
حالا که این قدرت را به دست آورده ایم تا عمل بد خود را ترک کنیم، باید آن را در آینده هم ترک کنیم. یعنی پرهیز باید مداوم باشد نه مقطعی. فرض کنید که شما میخواهید سیگار را ترک کنید. باید طوری آن را ترک کنید که در آینده آن را دیگر مصرف نکنید وگرنه ترک شما بی فایده است.
جبران گذشته به معنی این است که تلاش کنیم تمام چیز هایی که به گناه مربوط میشود را کنار بگذاریم. اگر خسارتی به ما یا دیگران وارد شده است آن را جبران کنیم. ما باید از سه چیز دوری کنیم: (۱-توپ بازی _ ۲-زمین بازی _ ۳-هم بازی ) این موضوع یعنی هر چیزی که ما را به یاد اشتباه می اندازد و ما را وسوسه میکند باید از زندگی حذف کنیم. این کار به ما کمک میکند که پس از مدتی آن را فراموش کنیم.
شاید برگشت بسیار انرژی از شما بگیرد ولی امکان پذیر است. شما به محض اینکه تصمیم بگیرید برگردید و به مسیر درست پا بگذارید، اولین قدم خود را برداشته اید. اصلا به این دقت نکنید که چقدر از مسیر اصلی دور شده اید. به محض برگشتن اولین قدم خود را برداشته اید.
منبع: موسسه آموزشی ویدا
با وجود تمام آموزش هایی که ما میبینیم، باید حتما یک اهرمی باشد که ما را در مسیر نگه دارد. در این جا ما از اهرم بسیار قدرتمند ناخودآگاه استفاده میکنیم. ناخودآگاه قسمتی از ذهن ماست که مسئولیت عمده و بزرگی به عهده دارد. تمامی اعمالی که بدون اراده انجام میدهیم در ناخودآگاه ما ثبت شده اند. ضربان قلب ما، تفس ما، حالت های دفاعی و سیستم امنیتی بدن ما همگی در ناخودآگاه کار میکنند. اگر از قدرت ناخودآگاه و طریقه کار کردن آن با خبر شویم، میتوانیم آن را در جهت اهداف خود به کار گیریم.
اصلیترین وظیفه ضمیر ناخودآگاه حفظ ثبات و ایجاد پایداری در وضعیت روانی است. در حقیقت ناخودآگاه انسان هر چیز که باعث بروز تنش و اضطراب میشود را از دسترس خودآگاهی یا همان هشیاری انسان دور میسازد. با این حال زمانی که بار هیجانات منفی در زندگی افزایش مییابند و فرد بیش از حد معمول از مکانیزم های دفاعی استفاده میکند، محتوای ناخودآگاه از مجاری مختلف و اغلب به صورت نمادین سرریز شده و به صورت تغییر شکل یافتهای در معرض آگاهی قرار میگیرند. ناتوانی در درک این موضوع و سرکوب هرچه بیشتر مشکلات پیرامونی در نهایت به بروز اختلالات نوروتیک و سایکوتیک میانجامد.
ضمیر ناخودآگاه انسان کاملاً شبیه یک مسئول بایگانی عمل میکند و از هیچ چیز به راحتی نمیگذرد. هرچقدر یک رویداد بار هیجانی بیشتری داشته باشد و احساسات عمیق تری را در ما پدید آورد بخش بزرگ تری را در ضمیر ناخودآگاه اشغال می کند. به طور کل می توان گفت ناخودآگاه ما شامل احساسات، افکار، غرایز ابتدایی، عادت های ناخودآگاه یا همان واکنش های اتوماتیک، ترس ها و میل های پنهان است.
امروزه تحقیقات مختلفی روی مغز انجام شده است که تایید می کنند چیزی به نام پردازش ناخودآگاه وجود دارد. در راستای همین پژوهش ها، بسیاری از دانشمندان و فعالان در حوزه روانشناسی دریافته اند که تنها ۵ درصد از فعالیت های شناختی ما (تصمیمگیری ها، احساسات، اعمال و رفتار) آگاهانه شکل می گیرند در حالی که ۹۵ درصد باقیمانده توسط ضمیر ناخودآگاه انجام می شوند.
ناخودآگاه چیزی نیست که یک شبه شکل بگیرد و تنها در مواقع خاصی فعال باشد. این گستره روانی از لحظه تولد در حال رشد و گسترش است و تا آخرین لحظات عمر نیز فعالیت خود را ادامه میدهد. حتی در مواقعی که عقل رو به زوال می رود و یا انسان درگیر آشفتگی های روانی شدید است، ناخودآگاه هم چنان فرآیند های خود را پیش می برد.
درست است که ناخودآگاه همواره تلاش می کند تا مفاهیم و موضوعات ناخوشایند را از دسترس ما دور نگه دارد، با این حال محتوای موجود در ناخودآگاه کاملاً غیر قابل دسترس نیست. چراکه موضوعات ثبت شده در ناخودآگاه از مجرای خاصی تلاش می کنند تا به بیرون درز کنند. از جمله این مجاری می توان به خواب هایی که می بینیم یا همان محتوای رؤیاها و اشتباهات لپی اشاره کرد. هم چنین فروید معتقد بود که با استفاده از فرایند روانکاوی و به کارگیری تکنیک هایی نظیر تداعی آزاد به کمک یک درمانگر می توان سطح دسترسی به ناخودآگاه را افزایش داد و به بینشی کلی در مورد آن دست یافت. برای مثال ناخودآگاه گاه به صورت حس ششم خود را نشان می دهد.
ضمیر ناخودآگاه دارای دستورالعمل ها و وظایف خاصی است. دستورالعمل های اصلی ذهن، الگو ها یا شیوه های تفکر هستند و واکنشهای طبیعی انسان بر اساس این الگوها انجام میپذیرد. در واقع ضمیر ناخودآگاه خاطرات ما را سازماندهی میکند و میتواند آنها را مانند یک فیلم یا جدول زمانی مخصوص ذهن ما، ثبت کرده و برای اتفاقات روزمره زندگی از تجربیاتی که قبلاً ذخیره شده بهره ببرد.
با وجود اینکه محتوای ناخودآگاه تمایل به بروز یافتن در سطح خودآگاه را دارد، ناخودآگاه در این باره بسیار زیرکانه عمل میکند. چراکه این محتواها را به شیوه ای تغییر شکل میدهد که ما حتی هنگام دیدن آنها در خواب، معنایشان را نمی فهمیم و به سادگی نمی توانیم از این طریق به ریشه ترسها و نگرانیهای خود پی ببریم.
اتفاقات و رویدادهایی که دارای بار هیجانی منفی هستند و از طریق مکانیزمهای دفاعی به ناهشیار سفر میکنند، شاید امروز تأثیر خود را بر زندگی ما اعمال نکنند اما به دلیل باقی ماندن در حافظه ناخودآگاه، در درازمدت بر سلامت روان ما اثر گذاشته و در نهایت میتوانند موجب بروز انواع اختلالات نوروتیک و سایکوتیک شوند.
با وجود این همه اطلاعاتی که در مورد ناخودآگاه کسب کردید، میتوانید حدس بزنید که تنها راه استفاده از ناخودآگاه این است که مطلبی را برای او تکرار کنیم تا آن را به ناخودآگاه بسپرد. زمانی که یک عادت به ناخودآگاه برده شد از سطح هوشیاری ما خارج میشود و ما بدون اراده آن را انجام میدهیم.
در مقاله اهرم رنج و لذت گفته میشود که بهترین راهکار ها برای استفاده درست از ناخودآگاه چیست. اگر ما بتوانیم از مطالب گفته شده نهایت استفاده را ببریم، بسیار در زندگی پیشرفت خواهیم کرد.
منبع: موسسه آموزشی ویدا
منبع : موسسه آموزشی ویدا
منبع:
وبسایت اصلی موسسه آموزشی ویدا www.vidaedu.ir